پرواز...




پرواز میدهم خیال را


تا هر کجا پروازم کشد ،


میروم تا رنگ آسمانم را بیابم


تابش خورشید را


بر تن آرزو هایم بتابم


من چه میدانم


این نا کجا آباد


یا خراب آباد


هر کجا هست


میروم بعد از این


سر درآن آسوده گذارم


سهم من از زندگی


این بودن بیهودگی نیست


سهم ما از بودن ما


حسرت بی انتها نیست


سهم ما از مخلوق بودن


ضجه و آه و فغان نیست


بر مزار آرزو ها گریستن


با دوچشم خونبار نیست


کفر میگویم گر چه بر دارم کشند


سهم ما هرگز جدا از حق خدا نیست...

نظرات 2 + ارسال نظر
مسعود جمعه 16 دی‌ماه سال 1384 ساعت 01:03

خیلی ردیفه فقط کاشکی می شد این آهنگرو save کرد .

امیر شنبه 8 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 21:18

واقعا تحسین می کنم شما را که اینقدر اهل دل هستید
به امید خدا که بهتر از این هم خواهد شد
من فقط خواستم تشکر کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد