همه ی گناه من
همه ی تقصبرم
همه نفرین به جان خریدنم
گذشتن از خاطره بود
پشت پا زدن به شب بی ستاره بود
من به تاریکی فردا
به هر شادی بی معنا
به آن صبح د میده از فریاد
نه گفتم
وبه آرزوی مردم تکیده از غم
خندیدم
من طلوع شمس عشق را
به بهای ضجه های بی شمار
خریدم...