قفسی بی تو...



همه ی گناه من


همه ی تقصبرم


همه نفرین به جان خریدنم


گذشتن از خاطره بود


پشت پا زدن به شب بی ستاره بود


من به تاریکی فردا


به هر شادی بی معنا


به آن صبح د میده از فریاد


نه گفتم


وبه آرزوی مردم تکیده از غم


خندیدم


من طلوع شمس عشق را


به بهای ضجه های بی شمار


خریدم...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد