سکوت...





حرف تازه ای به خاطرم نمی رسد

ورنه با تو حرف می زدم

من هنوز زنده ام

آفتاب پشت ابر مانده ام

من در این سکوت

بارها برایتان

شعر گفته ام ـشعر خوانده ام

من خیال نیستم

هستم وهنوز

معتقد به واژه زوال نیستم

حرف تازه ای به خاطرم نمی رسد

ورنه ـ لال نیستم...

نظرات 2 + ارسال نظر
یاسمین دوشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 22:16

لحظه هارو برای رسیدن به خوشبختی گذروندیم . دریغ از این

که خوشبختی همون لحظه هایی بود که گذروندیم

ندا سه‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 15:42

Salam Amir Jan
web loget kheyli ghashang shode.Motmaenam behtar az inam mishe

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد