خواب...



تو در را در خواب دیده بودم...

بی اینکه

روزی

سالی

هزاره ای بوده باشی

گیسو پریشان در باد های سرد و پاییزی شمال.

اما

مرا در بیداری با تو می بینند!

پس

کجایی که دیده نمی شوی؟...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد