امان از نا تام تو
امان از نا تمام من
کی این ناتموم ها تموم میشن...
مثل هر ادم دیگه
یادمه بچه بودیم تو گذشته های دور
اون زمان که قلب ما پر بود از شادی و شور
روزی که تورو دیدم موهاتو بافته بودی با گل سپید یاس مو هاتو بافته بودی
بعد از اون روز قشنگ از خدا راضی شدم
از دم صبح تا غروب با تو هم بازی شدم
چه روز های خوبی بود ولی افسوس زود گذشت
تا یه چشم به هم زدیم روزو هفته ها گذشت
یادمه روی درخت دو تا دل کنده بودیم
سال بعد از اون کوچه ما دیگه رفته بودیم
شاید اون دلها دیگه خشکیده رو ساقه ها
شاید هم بزرگ شدن زیر بال شاخه ها...
ادامه...
شاید می خواهی دستمال سفید را به یادگار این اشک ها تا ابد نگهدار باشی ! دستمال را پیش خود بگذار که اگر فردا روزی گفتند چقدر مجنون منی ؟ بگویی به اندازه و حرمت این شبنم هایی که روی این دستمال جمع کرده ام ! خیلی بیشتر .... دمت گرم عزیز
کوچیک که بودیم دلهای بزرگی داشتیم حالا که بزرگیم بیشتر دلتنگیم کاش همون کودکی بودیم که حرف هاش رو از نگاش می خوندند نه حالا که اگرفریاد هم بزنیم کسی نمی فهمه دلخوشیمون اینه که سکوت بهتر از فریاد توخالیه
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
مارک سیگارش چی باشه ؟
شاید می خواهی دستمال سفید را به یادگار این اشک ها تا ابد نگهدار باشی !
دستمال را پیش خود بگذار که اگر فردا روزی گفتند چقدر مجنون منی ؟
بگویی به اندازه و حرمت این شبنم هایی که روی این دستمال جمع کرده ام ! خیلی بیشتر ....
دمت گرم عزیز
axash va nemishannnnn....dorostesh konid lotfan
کوچیک که بودیم دلهای بزرگی داشتیم
حالا که بزرگیم بیشتر دلتنگیم
کاش همون کودکی بودیم که حرف هاش
رو از نگاش می خوندند نه حالا که
اگرفریاد هم بزنیم کسی نمی فهمه
دلخوشیمون اینه که سکوت بهتر از فریاد توخالیه