در کنج دلم عشق کسی خانه ندارد کس جای در این خانه ویرانه ندارد
دل را به کف هر که نهم باز پس آرد کس تاب نگهداری دیوانه ندارد
گفتم مه من از چه تو در دام نیفتی ؟ گفتا چه کنم دام شما دانه ندارد
در بزم جهان جز دل حسرت کش ما نیست آن شمع که می سوزد و پروانه ندارد
دل خانه عشق است خدا یا به که گویم کآرایشی از عشق کس این خانه ندارد
در انجمن عقل فروشان ننهم پای دیوانه سر صحبت فرزانه ندارد
تا چند کنی قصه اسکندر و دارا ب ده روزه عمر این همه افسانه ندارد...
وبلاگ قشنگی دارید.
موفق باشید.
سلام دوست خوبم........فقط می تونم بگم واقعا خسته نباشی . وبلاگ شما تحسین برنگیزه
سلام دوست خوبم .........وبلاگت خیلی جالب و تحسین برانگیز بود...... فقط می تونم بگم که خسته نباشی